غزل شماره ۱۰۵ – صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
غزل شماره ۱۰۵ از دیوان حافظ – صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد ور نه اندیشه این کار فراموشش باد آن که یک جرعه می […]
غزل شماره ۱۰۵ از دیوان حافظ – صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد ور نه اندیشه این کار فراموشش باد آن که یک جرعه می […]
غزل شماره ۱۰۴ از دیوان حافظ – جمالت آفتاب هر نظر باد جمالت آفتاب هر نظر باد ز خوبی روی خوبت خوبتر باد همای زلف شاهین شهپرت را دل شاهان عالم زیر پر باد کسی […]
غزل شماره ۱۰۳ از دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد […]
غزل شماره ۱۰۲ از دیوان حافظ – دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد کارم بدان رسید که […]
غزل شماره ۱۰۱ از دیوان حافظ – شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد گره ز دل بگشا و […]
غزل شماره ۱۰۰ از دیوان حافظ – دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد گفتم […]
غزل شماره ۹۹ از دیوان حافظ – دل من در هوای روی فرخ دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی فرخ بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست که برخوردار شد از روی […]
غزل شماره ۹۸ از دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح سواد زلف سیاه […]
غزل شماره ۹۷ از دیوان حافظ – تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده […]
غزل شماره ۹۶ از دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث دین و دل بردند و قصد جان کنند الغیاث از […]