شعر | صفحه 2 از 50 | تاروت رنگی

غزل شماره ۴۸۳ – سحرگه ره روی در سرزمینی

غزل شماره ۴۸۳ – سحرگه ره روی در سرزمینی

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۴۰۱ بدون دیدگاه

غزل شماره ۴۸۳ از دیوان حافظ – سحرگه ره روی در سرزمینی سحرگه ره روی در سرزمینی همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن گه شود صاف که در شیشه برآرد (بماند) […]

غزل شماره ۴۸۲ – ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

غزل شماره ۴۸۲ – ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۴۰۱ یک دیدگاه

غزل شماره ۴۸۲ از دیوان حافظ – ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی باز […]

غزل شماره ۴۸۰ – ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

غزل شماره ۴۸۰ – ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۴۰۱ بدون دیدگاه

غزل شماره ۴۸۰ از دیوان حافظ – ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی دردمندان بلا زهر هلاهل دارند […]

غزل شماره ۴۷۸ – نوش کن جام شراب یک منی

غزل شماره ۴۷۸ – نوش کن جام شراب یک منی

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۴۰۱ یک دیدگاه

غزل شماره ۴۷۸ از دیوان حافظ – نوش کن جام شراب یک منی نوش کن جام شراب یک منی تا بدان بیخ غم از دل برکنی دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند […]